بانگ شیون بلنداست و گویی این همه ناله را پاسخی نیست.
زمینیان در ماتمند و آسمانیان چشم انتظار و علی علیه السلام چون همیشه مظلوم …
امشب عجب حالی دارد حسن علیه السلام، نمیداند از غم فراق پدر بگرید یا بر این وصال ابدی غبطه خورد و حسین علیه السلام همچنان به پدر مینگرد ، پدر که غریبانه در بستر جهل کوفیان خفته.
علی علیه السلام را در محراب عشق کشتند ،
فرق عدالت را در شام سیاهی شکافتند و نخواستند آفتاب، ظلمت شبهایشان را روشن کند .
علی علیه السلام غریب و تنها، شکوه در چاه میکرد، نخلستانهای کوفه هیچگاه نالههای شبانهاش را از یاد نخواهد برد .
دل آسمانیاش پر بود از عشق خدا و همین عشق او را به عرشیان پیوند میزد و امشب عرش را در مقدمش، آذین بستهاند
علی علیه السلام رهسپار است و دلها در پی او روان،
او میرود و حسرت ابدی جهان را فرا میگیرد،
چرا که علی علیه السلام یگانه بود …